مناظره امام باقر (ع) با سامری امت پیامبر(ص)
در زمان حیات امام محمد باقر(ع)، مناظرهای میان حضرتش و حسن بصری[1] پیرامون برخی موضوعات کلامی و قرآنی در گرفت که منابع روایی آن را بدین صورت آوردهاند:
حسن بصری نزد امام باقر(ع) رفت و عرض کرد: آمدهام سوالاتی از شما بپرسم.
امام فرمود: مگر تو فقیه اهالی بصره نیستی؟
گفت: چنین میگویند.
امام فرمود: امر بزرگی را به عهده گرفتهای. شنیدهام که میگویی خداوند مردم را به خودشان واگذار کرده است!
حسن بصری ساکت شد.
امام فرمود: اگر خداوند به کسی وعده امن و امان دهد، آیا او دیگر باید از چیزی بترسد؟
گفت: نه
امام فرمود: من آیهای میخوانم که تو آن را به اشتباه تفسیر کردهای.
پرسید: کدام آیه؟
فرمود:
وَجَعَلْنَا بَینَهُمْ وَبَینَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیرَ غ– سِیرُوا فِیهَا لَیالِی وَأَیامًا آمِنِینَ (18)
(ترجمه: و میان آنان و میان آبادانی هایی که در آنها برکت نهاده بودیم شهرهای متصل به هم قرار داده بودیم، و در میان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بودیم. در این [راه ]ها، شبان و روزان آسوده خاطر بگردید.)[سبا/80]
شنیدهام که جای امن را به مکه تفسیر کردهای؟ وای بر تو! این چه امنیتی است که اموال اهالی آنجا به سرقت میرود و همواره عدهای کشته میشوند؟!
سپس امام باقر به سینه مبارک خود اشاره کرد و فرمود: آن قریههای مبارک ماییم.
حسن بصری گفت: فدایت شوم! آیا در قرآن آیهای هست که به انسانها بگوید قریه؟
امام فرمود: بله، آیه 8 سوره طلاق که میفرماید:
وَکأَین مِّن قَرْیةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُّکرًا (8)
(ترجمه: و چه بسیار شهرها که از فرمان پروردگار خود و پیامبرانش سر پیچیدند و از آنها حسابی سخت کشیدیم و آنان را به عذابی [بس ] زشت عذاب کردیم.)[طلاق–8]
بعد فرمود: آیا سرپیچی کننده در و دیوار است یا انسانها؟
حسن بصری گفت: بله؛ منظور همان انسانهاست.
امام فرمود: در آیه 82 سوره یوسف، از قریه و دهستان سوال میشود یا از اشخاص؟!
وَاسْأَلِ الْقَرْیةَ الَّتِی کنَّا فِیهَا وَالْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ (82)
(ترجمه: و از [مردم ] شهری که در آن بودیم و کاروانی که در میان آن آمدیم جویا شو، و ما قطعاً راست میگوییم.)[یوسف–82]
سپس فرمود: قری یعنی علمای شیعیان ما و مقصود از سیر، علم است. یعنی هر کس به سوی ما آمد و حلال و حرام را از ما آموخت، دیگر از شک و گمراهی در امان است؛ زیرا احکام را از آنجا که باید بیاموزد، آموخته است؛ چون اهل بیت وارثان علم و فرزندان برگزیدهاند و آن فرزندان ما هستیم، نه تو و امثال تو.
و مبادا بگویی خداوند بندگان را به خودشان واگذاشته زیرا خداوند عزوجل، دچار سستی و ضعف نیست تا کاری را به مردم واگذار کند. آنها را هم به چیزی مجبور نمیکند که در این صورت به آنها ظلم میشود؛ خدا با بندگانش نه با جبر رفتار میکند نه با تفویض؛ بلکه با امری بین آن دو رفتار میکند.[2]
پینوشتها:
1. حسن بصری، متکلم، محدث، فقیه، مفسر و ملقب به سیدالتابعین و شیخ الاسلام در نزد اهل تسنن میباشد. پیرامون شخصیت علمی، مشی رفتاری و حیات فکری او، نزد علمای تشیع، اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. کسانی چون فیض کاشانی، علامه مجلسی، محمد طاهر قمی و.. گاهی او را با عناوینی همچون معلمِ بدعت و ضلالت، مروّج رهبانیت، رئیس قدریان، منافق و دشمن علی علیهالسلام، مذمت کردهاند. عدهای نیز همچون محمدباقر خوانساری و عبداللّه مامقانی با استناد به روایت سلیم بن قیس هلالی که حاکی از ندامت حسن و توبه در آخر عمرش است اظهار کردهاند که حسن نخست در راه هدایت نبود و بعداً مستبصر شد و به پیروان مذهب حق پیوست. طبرسی، روایت کرده است که در بصره علی علیهالسلام از حسن دلیل شرکت نکردنش در جنگ جمل را پرسید و حسن دلیل آن را جهنمی بودن قاتل و مقتول بیان کرد. طبق روایتی دیگر، پس از جنگ جمل و ورود امام علی به بصره، آن حضرت خطاب به حسن که قصد کتابت بیانات ایشان را داشت گفته بود هر امتی سامریای دارد و سامری این امت حسن است که اعتقاد به جنگ کردن ندارد.
2. مجلسی، بحار الانوار، ج24، ص235، ح 4.وطبرسی، احتجاج، ج2، ص327.
منابع:
طبرسی، ابی منصور احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر المصطفی، 1403ق.
مجلسی، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.